مقدمه

    از زمانی که انسان اولیه با تجربه زندگی جمعی آشنا شد و در پی آن بر اثر کسب تجارب بیشتر در جستجوی تغییر و ایجاد پناه گاههای امن تر و مطلوب تر بر آمد . به ایجاد سکونتگاه بر فراز بلندی یا دیگر مکانهایی که او را از گزندهای طبیعی و غیر طبیعی محافظت نماید  روی آورد .یکی از تجارب اولیه وی در طول زمانی که شاید به درازای قرون و هزاره ها بود همین دستاورد بود.

    پس از آن یعنی بدنبال انبوه شدن جمعیت و تعداد بیشتر واحدهای خانوار و رشد فرهنگی او را با نظم بخشی به ساختمان سازی قبلی او ( ایجاد راه های ارتباطی بهتر خانه ها به هم - ساخت معابد و...) و دیگر ملزومات زندگی از جمله تهیه پوشاک - ظروف و ابزار آلات شکار و ...روبرو ساخت . این روند زندگی در غایت خود شکل کاملا  متحول شده ای اززندگی غار نشینی بود که بدنبال رشد فکری و اندیشه انسان اولیه و بالاخره دستاورد تعا مل فکری وی ایجاد شده بود که منجر به بنا نهادن زندگی روستایی وگسترش آن شد.تا جایی که به ضرورت تقسیم کار و قانونگزاری و... برای زندگی بهتر رسید . این روند رشد و گسترش  همه  جانبه شکل زندگی انسان را از روستا به شهر نشینی و مسایل خاص آن کشاند.

     بنابر این یکی از بومی ترین بافت های معماری هر کشوری را می توان در معماری روستاها و سکونتگاههایی یافت که هر یک بنا به شرایط اقلیمی و تجارب خود دست به ایجاد آنها برای زندگی زده اند. بعبارت دیگر واحد های مسکونی خانوار های سنتی روستایی تابعی است از تاثیر پذیری از اقلیم و شرایط محیط طبیعی با الگوی معیشت خانواده ها . عموما خانواده های روستایی در ساختن مسکن از امکاناتی که طبیعت در اختیارشان قرار می دهد یعنی مواد و مصالح موجود در پیرامونشان نسبت به ایجاد مسکن برای خود اقدام می نمایند.

ادامه در معماری روستا(بخش دوم)